ضعف کرده ام
صبحانه وقت نداشتم بخورم
حوصله درست کردن ناهار هم ندارم!
من تنبل هستم
ولی بیشتر بی حوصله ام...
- ۰ نظر
- ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۶
دیشب رفتیم لب زاینده رود
بسی خوش گذشت
فوتبال بازی میکردیم
بنده هم دروازه بان
بیچاره تیم حریف!!
دیشب نزدیک خانه ماشین خراب شد!
نزدیک جایی ایستاده بودم
عکس بگیریم!
سوار که شدیم
ماشین روشن نشد
ما هم که کلن چهارتا دختر بودیم
اول فکر کردیم
باتریخوابیده است شاید
هل دادیم که درست شود
نشد!
فکر کنم مشکل از برقش بود
یک ربعی ماشین را هل دادیم تا رسیدیم خانه
کلی هم خوش گذشت...
- آقا من غلط کردم، اشتباه کردم، ببیخشد دیگه!
_ برو ... منِ ... که با توی ... [نوشتن بقیه اش مقدور نیست]
_ من یه اشتباهی کردم. آشتی دیگه؟؟؟
_ ... [ باز هم مقدور نیست]
_ به درک
اه اه
بدم میآید از این مردها که ادعای دینداری دارند
بعد هر غلطی دلشان می خواهد می کنند!
بهش می گویم
ببخشید آقا..
دو سه بار اول جواب نداد
بعد هم می گوید
خواهرم حجابت را رعایت کن
مرتیکه ...
جان در بدنم نیست
کاش میشد چند روز پشت سر هم بخوابم
چندتایی از شعر های موردعلاقه ام را دوباره خواندم
دلم گرفت
امروز یک عالمه درس خواندم!
از خودم انتظار نداشتم!
دارم خودم را سورپریز میکنم...
کابوس دیدم
صبح با لرز و عرق سرد از خواب بیدار شدم،
چندان خواب وحشتناکی نبود البته...