درگیری های من و خودم

من رها هستم!

درگیری های من و خودم

من رها هستم!

من رها هستم! نمی دانم شاید هم نباشم، اما دلم می خواهد باشم! اینجا هستم که رها باشم بی هیج دغدغه ای...

کلمات کلیدی
آخرین مطالب

یکی از دوست داشتنی های وبگردی هایم

پیدا کردن وب های قدیمی

از وب های جدید است!

در لیست وبهای بروز شده

اسم هایی توجهم را جلب میکند!

بعد در لینک های همان وب

وبی را پیدا میکنم که نامش قبلا جذبم کرده بود!

و این چرخه ادامه دارد...

  • رها

خدایا!

من هم چندین سال

هر کاری دلم به خواهد بکنم

قول می دهم

برگردم، تمام ریسمان های الهی را محکم کنم

اخر مردی که بیست و شش سال

نه

ده سال

هر چه می خواسته می کرده

چرا نباید برگردد؟

من هم

ده سال

برای تو که زیاد نیست؟

این ده سال را زیر سیبیلی

رد کن

من هم بعد قرآن می خوانم

روزه میگیرم

نماز می خوانم...

  • رها
امروز دوباره از دم در مهد کودکی رد شدم!
از شلوغی قبل خبری نبود
صدای جیغ و داد و خنده هم نمی امد
دلم کمی گرفت!
اما روی هم رفته روز خوبی بود
خوش گذشت
بعد از این هم خوب خواهد بود...

  • رها
کاش امروز تولدم بود!
می رفتم بیرون
با دوستای قدیمی
شایدم تنها!
بروم بنشینم گوشه دنج یک کافی شاپ
بستنی شکلاتی سفارش دهم!
برای اولین بار سیگار بکشم
کافه نادری را هم دلم میخواهد ببینم
بعد عینکم را بزنم به چشمم
قلمم را دست بگیرم
بنویسم
فکر کنم
بنویسم
فکر کنم
بنویسم
دستانم که درد گرفتند
از کافه بزنم بیرون
اصلا کاش امروز تولد تو بود!
میرفتم بیرون
دور دور
دلم بام تهران می خواهد!
اما من میدانم مهم نیست تولدت باشد!
فقط تو باشی برایم بس است!



پ.ن: کاملا غیر منتظره تمام شد، پایان عاشقانه و رمانتیک کلا چیز غریبی است
  • رها

احساس می کنم

دلم یه تنوع می خواد!

هر لحطه،

هر دقیقه،

هر ساعت

فکر میکنم اگه نشه چی؟

مامانم میگه 

من که از تو انتظار دیگه ای ندارم

اما من میدونم

ته دلش،

اونم می ترسه که

اگه نشه چی؟

خدایا،

می دونی که چقدر دوسِت دارم!

هر چی خودت می خوای

هر چی خودت می دونی

اما کاشکی بشه،

کاش...

  • رها

دلم می خواد

بخوابم،

و وقتی بیدار شدم

همه چی تموم شده باشه

دلم یه عالم کتاب می خواد

اونقدر بخونم

اونقدر بخونم

که به قول سحر

همه چیزو

با چشم بسته ببینم

گم شدم تو خودم!

اصفهان می رفتیم

دو ساعتی مانده به اصفهان

ماشین خراب شد!

همه درگیر بودند

همه نگران

و من،

با خونسردی که کمتر از خودم می شاختم

تخمه می شکستم

عکس می گرفتم

_چه عکس های نابی هم شدند بعضی هاشان_

چهار ساعتی معطل شدیم

من بودم و یک مشت تخمه

که هنوز تمام نشده اند!

  • رها

ببین!

من همینم،

تو هر کاری می خوای بکن

هر چی دوس داری بگو

اما من عوض نمی شم!

می تونماااا

همین که الان اینجام

بااین وضعیت

ینی کلی تغییر

اما نمی خوام!

فلن قصد ندارم به خاطر تو عوض شم

بعدن هم قصد نخواهم داشت

خوب تو گوشت فرو کن

دوس دارمو

دوس ندارمو

اینارو بریز دور

همینه که هس!

می خوای بخوا

می خوای نخوا

  • رها

بعد از مدتها

کتاب شعری را از دوستم گرفتم!

بعد از مدتها بلند بلند شعر خواندم!

بعد از مدتها فال حافظ گرفتم!

بعد از مدتها فروغ خواندم

سهراب خواندم

مدتها بود فاصله گرفته بودم

از خودم

_خوب یا بد_

حرف های الهی قمشه ای را بر حسب اتفاق گوش دادم

چقدر من این مرد را _و خواهرش را_

دوست دارم

چقدر زندگی زیباست!


  • رها
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۳
  • رها

ماه عسل امشب فوق العاده بود

دوست داشتم سیگار را امتحان کنم

 و قلیان را

و تریاک را

و الکل را

هیج کدام را نتوانستم

نمی دانم

شاید هنوز هم دوست دارم ولی کمتر

آن آقایی که بعد از سی و اندی سال

می خواست ترک کند

آن آدم را دوست داشتم

هنوز هم دوستش دارم.


  • رها