اهم
اون دوست عزیزی که وبش را بسته بود
الان باز کرده
گفتم در جریان باشید
- ۹۴/۰۶/۲۵
اون دوست عزیزی که وبش را بسته بود
الان باز کرده
گفتم در جریان باشید
بالاخره فیلمنامه حاضر شد خلاصهاش اینه:
"شاهزادهای در ناکجاآباد عاشق دختر شاهپریان میشود...پادشاه چون متوجه این موضوع میشود بخاطر دشمنی با پدر دختر شاهپریان با این وصلت مخالفت میکند...اما شاهزاده جوان بر خواسته خود اصرار میورزد آنقدر که پادشاه بناچار برای اینکه او را تنبیه کند مدتی او را به زندان میاندازد تا فکر دختر شاهپریان از ذهنش پاک شود.
اما شاهزاده یک دل نه صد دل عاشق دختر شاهپریان شده بود و هیچ طور حاضر نبود از عشقش دست بکشد...اینقدر در زندان گریه و زاری کرد تا خدا یهش قدرتی داد که شاهزاده بتونه شبها تو خواب دختر شاهپریان برود و با اون باشد، باهاش حرف بزند و درد دل کند!
اینطوری دل شاهزاده آروم و دلتنگیهاش کمتر شد، هر روز انتظار میکشید تا هر چه زودتر شب بشوذ تا اون بتواند معشوقهاش را ببیند..."
در این فیلم همونطور که خودت گفتی من نقش اول،شاهزاده رو بازی میکنم و شما هم نقش دوم یعنی دختر شاهپریان رو بازی می کنی!
در ضمن انتخاب اسم فیلم رو هم به عهده شما گذاشتم و همچنین نوشتن دیالوگهای دختر شاهپریان با شماست.
اگه با موضوع فیلم موافقی جزئیاتش رو به شکل سریالی برات بنویسم؟؟؟
ممنونم که با طرح فیلمنامهام موافقت کردی...بزودی نوشتن قسمت اول این ماجرا رو شروع میکنم.
... زیاد منتظرت نمیزارم دختر شاهپریان!
خدا رو شکر...ما رو هم در شادی خود شریک بدانید!
حالا کدوم وب بود؟ طرف کی بود؟ حداقل بدونیم واسه چی خوشحالیم!