ژوژولو

برد امیر مهدی ژوله رو. بتون تبریک میگم

#من_یک_ژوژولیتی هستم

+ منتظر قسمت اول نمایشنامه باشید،اجازه از بالا صادر شد.

فیلم نامه

دوست عزیزی قصد نوشتن فیلم نامه -نمایشنامه- ای را دارد

اگر اجازه ببدهد قصد دارم اینجا منتشرش کنم

منتظر خبرهای خوب باشید...

دست های محکم!

یسری آدما هستن وقتی دستشون و میگیری انگار یه تیکه گوشت دستته

انگار نه انگار که دوس داری انگشتاشونو محکم کنن

تا یه اطمینان خاطری باشه

وقتی با اینجور آدما راه میرم احساس میکنم تمام سنگینی بار رابطه رو دوش منه...

اهم

اون دوست عزیزی که وبش را بسته بود

الان باز کرده 

گفتم در جریان باشید

یادِ خاطرات!

از گذشته شب تو تا به هنوزم آمد

مست کردم که نفهمم چه به روزم آمد!

مهدی موسوی زیاد میخواندم

آن قبلتر ها حافظ میخواندم و در گوشم صدای شاهین نجفی بود!

من عاشق این تناقضهام

تمام معادلاتم را به هم میزند

ذر فلسفه خوانیم به شک میافتم

هر وقت پدر نماز شب میخواند...

چَشم انتظار

یه چیزی تو ذهنم بود میخواستم بنویسمش
یادم نمیاد الان
دلم میخواد بشینم زار زار گریه کنم
مثه اون شبه که مامانم تموم کتابای نابی که به زور تو سه چار سال راهنمایی جمع کرده بودم
نابود کرد!
سر یه لجبازی مسخره
شب اول نخوابیدم
تا یک هفته زار میزنم
نمیدونم
دیگه حوصله نوشتن هم ندارم

هعی روزگار

دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد

شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد...

همین

امروز متوجه شدم وب عزیزی رمزدار شده

همین!

بهویی

دلم میخواهد جایی مشغول. به کار شوم

اما فعلا فرصتش را ندارم

شاید دو سه سال دیگر

:-|

دلم یه اتفاق تازه میخواد!

وای ی خندوانه دیشب کیلی کوب بود

من کیلی دوس داشت....