درگیری های من و خودم

من رها هستم!

درگیری های من و خودم

من رها هستم!

من رها هستم! نمی دانم شاید هم نباشم، اما دلم می خواهد باشم! اینجا هستم که رها باشم بی هیج دغدغه ای...

کلمات کلیدی
آخرین مطالب

شاهزاده عاشق

دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۷ ب.ظ

شاهزاده عاشق

قسمت اول

شاهزاده‌ی جوان و خوش سیمایی در عشق‌آباد زندگی ‌می‌کرد که به راستگویی و درستکاری مشهور بود. او پسر سوم پادشاه و یکی از سرداران سپاه دربار بود که علاوه بر شجاعت و دلاوری در میدان جنگ از هوش فوق العاده‌ای نیز برخوردار بود. از دوران نوجوانی فنون رزم را همزمان با مدیریت و مهارت کشورداری  از اساتید ورزیده  و خبره روزگار فراگرفته بود.

پدر با توجه به توانایی های او،  به این پسرش علاقه خاصی داشت و بیشتر تمایل داشت او جانشینش شود تا دو برادر بزرگترش!

در آن زمان مرسوم بود که هر وقت یکی از شاهزادگان به سن ازدواج می‌رسید پادشاه بنا به صلاحدید کشور، دختر یکی از بزرگان یا وزرا را به عنوان همسر شاهزاده انتخاب و  خود مراسم جشن و پایکوبی و ازدواجشان را مهیا می‌ساخت.

به همین منوال پادشاه برای دو برادر بزرگتر شاهزاده همسرانی زیبا و مناسب برگزید و به عقد ایشان در آورد، تا اینکه نوبت  به شاهزاده قصه ما رسید‏، ‌از آنجا که این شاهزاده نزد پدر خیلی عزیز بود پادشاه سعی کرد بهترین دختر آن زمان را برای او پیدا کرده و به عقد او درآورد، غافل از آنکه شاهزاده دلش در گرو دختر دیگری بود.

 

  • رها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی